از باکینگهام تا استادیوم

بین الملل/ دلم برای کرامت انسانی سوخت
آنچه من از مراسم عروسی خاندان سلطنتی در رسانه های تصویری، مکتوب و سایبر  دیدم، بیش از پیش باعث شد دلم برای بشر غربی بسوزد. اینکه تو ساعتهای مدید از عمرت را مثل برده ها به تمنای تماشای لحظه بوسه زوج سلطنتی و زوجه سلطنتی بگذرانی، حتی اسمش خوشگذرانی نیست. به این دقیقا می گویند “بردگی مدرن”. بردگی مدرن یعنی همین که تو احساس کنی آزادی، اما در مقام عمل تا بن دندان رفته ای به اسارت خاندان سلطنتی، که لطف کند و اجازه دهد به تو که از فاصله دور بتوانی عروس و داماد سلطنتی را زیارت کنی و برای شان دست تکان دهی و بعد، بروی خانه ات تا از تو بهترین ها دعوت به شام شوند و بعد هم جماعتی دیگر از دل همین جمعیت دعوت شده به شام، غربال شوند برای مراسم رقص و آواز. گمانم کمی عریان تر و البته اندکی صادقانه تر و بی ریاتر، فراعنه از خود راضی زمان ماضی هم به پایین دستان خود همین طور نگاه می کردند. بشر غربی به عبارتی حتی از مسلمین مظلوم ساکن در منطقه خاور میانه قابل ترحم تر است. اینکه تو برداری و شان خودت را و کرامت خدادادی ات را قربانی عیش و نوش مجلل خاندان سلطنتی کنی، و این را جزء تکالیف خود محسوب کنی و از ادای آن لذت هم ببری، بردگی مدرن است. غربی ها عمدتا اسیر آزادی نداشته خودشان هستند. یعنی آزادند که از تماشای بوسه سلطنتی بر بالکن کاخ باکینگهام یا هر قبرستان دیگری، لذت ببرند؛ اینجاست که شان و منزلت آدمی در دیار غرب، بی آنکه بفهمد و بداند، قربانی میل حضرات صاحب سلطنت، به قدرت و ثروت و شهوت می شود. دیروز “بی بی سی فارسی” با اشاره به حضور جمعیت در میدان جلوی کاخ سلطنتی مدام اصرار داشت که از این جشن، با نام “مراسم مردمی” یاد کند. این را اما نمی گفت که فقط برای حفظ امنیت این مراسم مثلا مردمی چقدر هزینه شده، و چقدر این هزینه سرسام آور بوده، که در خود اروپا صدای عقلای قوم را درآورد. البته ارگان انگلیس از این عقلای قوم به عنوان مشتی آنارشیست و هرج و مرج طلب یاد می کرد. انگار تا برای ازدواج سلطنتی کف نزنی و هورا نکشی، آدم نیستی… القصه؛ همین بی بی سی فارسی روزهای حماسه آفرینی ما در شهرهای مختلف را که مردم عاشقانه گرد آرمان شان حلقه می زدند، خوب یادم هست که مفسر اسلام شده بود و دم به ساعت آیه و حدیث می آورد که این کار بر خلاف کرامت انسانی است. یعنی تو اگر چند ساعت معطل تماشای این شوی که فلان عضو خاندان سلطنتی را از نزدیک زیارت کنی، این خلاف کرامت انسانی نیست، اما اگر من و شما ستاره های گرد حضرت ماه باشیم تا استکبار جهانی و همین خاندان سلطنتی بیش از این نتواند بشر را به بردگی زر و زور و تزویر ببرد، این دون شان منزلت آدمی است. از بس که دروغ گفته اند دشمنان ما، عادت شان شده اما خامنه ای در مرقد امامی که سگ زرد را برادر شغال می دانست، خوب توصیف کرد که دشمنان جمهوری اسلامی مثل چی دروغ می گویند. این “شاهد” هم اضافه شد به همه آنچه دیده بودیم پیش از این از سران سلطنتی استکبار.
بیداری اسلامی/ این زمین جای بازی ما نیست

این روزها دیده و شنیده ام که جمعی از دوستان عزیز، اعم از دانشجویان فعال و سایبری ها که الحق در جنگ نرم اجازه ندادند “خامنه ای. دات. آی. آر” در فضای گوگل تنها بماند، بر آن شده اند تا روز بازی “پرسپولیس ایران” و “الاتحاد عربستان” به ورزشگاه بروند و بنا به تعبیر خودشان از این فرصت حی و زنده استفاده کنند تا علیه آل سعود و له شیعیان مظلوم بحرین شعار بدهند. راستش نگارنده اصلا با این کار موافق نیست. این حقیر اگر اندازه سایر دوستان، “حزب اللهی” نباشم، بیشتر از خیلی هاشان فوتبالی هستم و با جو ورزشگاه آزادی، آشنا. باورم هست که این زمین جای بازی ما نیست. قطعا نمی خواهم بگویم ورزش از سیاست جداست. حتما نمی خواهم بگویم ورزش از ارزش جداست. طبعا نمی خواهم بگویم در برابر جنایات آل سعود در حق شیعیان بحرین باید بی تفاوت بود. فقط می خواهم بگویم که این زمین جای بازی ما نیست. اگر ما مراسم سیزده بدر را در حیاط مسجد محل مان برگزار نمی کنیم، جای دفاع از مردم بحرین هم در بازی نماینده ایران با نماینده عربستان نیست. در شرایط حاضر و با این گزارشگران بعضا موذی که دنبال برتری دادن حواشی بر متن هستند، که اصلا این زمین جای بازی ما نیست. خوب است کاری نکنیم که دفاع ما از مردم عزیز بحرین، به غلط و بی آنکه واقعیت داشته باشد، توسط بعضی ها اینگونه تفسیر شود که ما “عرق ملی” نداریم. اصولا جو ورزشگاه های ما که در آن زنده باد و مرده باد، به گلی بند است، مستعد چنین حرکتی نیست. برای دفاع از مردم بحرین، سفارتخانه بحرین هست و برای اعلام انزجار از آل سعود، سفارتخانه عربستان. از اینها گذشته برای دفاع از شیعیان بحرین آنقدر پای کار هستم که از مسئولان حتی “مطالبه اعزام” داشته باشیم، اما از یک حقیقت، چه خوب که درست، با سلیقه و در زمین خودش دفاع کنیم. با این همه همین که برای دفاع از شیعیان بحرین، هستند کسانی که جامعه را از خواب غفلت بیدار کنند، لازم است از دوستان خوبم تقدیر کنم و به دوستی شان افتخار کنم و در عین حال باز هم تکرار کنم که این زمین جای بازی ما نیست؛ حاشیه اش بر متن چیرگی دارد و هزار جور کوفت و زهرمار ریز و درشت دیگر دارد که تفسیر به تقابل با چیزهایی می شود که از اساس اجازه اش را ندهیم، بهتر است. شاید دوستان بگویند که ما، هم از نماینده کشورمان دفاع می کنیم و هم از مردم بحرین و در عین حال به آل سعود هم آنچه سزایش است نثار می کنیم. فرض کنید دقیقه ۲۵ بازی، پرسپولیس گل بزند و یا گل بخورد، شعار شما چیست؟! شعار جو غالب ورزشگاه چیست؟! این بند را در راستای کمک به شیعیان بحرین نوشتم. شک نکنید. در دوستی من هم با خودتان شک نکنید!
روزنامه جوان/ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بهترین و عاقلانه ترین نگاه ممکن را به “جشن ازدواج سلطنتی انگلیس” داشتید.

    واقعا لذت بردم،
    این چند روز در وب ها و خبرگزاری ها، اخبار مرتبط با این مراسم را که می خواندم، هیچ کدامشان آنچه را که باید می گفتند، نگفتند!
    اما مثل همیشه “حسین قدیانی” بی نظیر با نگاه هوشمندانه اش بهترین تحلیل را ارائه کرد.
    احسنت داداش…

  2. سجاد می‌گوید:

    سلام
    خسته نباشی داداش.
    این روزها متاسفانه باید حواسمان به دشمنان داخلی بیشتر باشد.
    متن خیلی عمیقی (!) بود.

    خدا قوت.
    یا علی مدد.

  3. میلاد پسندیده می‌گوید:

    در کل یعنی مراقب سوء استفاده گران باشید.

  4. سیداحمد می‌گوید:

    نگاهتان به ماجرای رفتن دوستان به ورزشگاه هم منطقی است؛

    “باز هم تکرار کنم که این زمین جای بازی ما نیست؛ حاشیه اش بر متن چیرگی دارد و هزار جور کوفت و زهرمار ریز و درشت دیگر دارد که تفسیر به تقابل با چیزهایی می شود که از اساس اجازه اش را ندهیم، بهتر است.”

    ممنونم داداش.

  5. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  6. سربازةٌ می‌گوید:

    “اصولا جو ورزشگاه های ما که در آن زنده باد و مرده باد، به گلی بند است…”
    واقعا همینطوره
    اما…پس چگونه باید فضا را عوض کرد؟! تا حتی نگرانی از آن گزارشگر موذی هم نباشد…

  7. سلاله 9 دی می‌گوید:

    «غربی ها عمدتا اسیر آزادی نداشته خودشان هستند»

    ستون پلاک روزنامه جوان، روزانه شده است انگار و خداوند به این قلم برکت دهد.

  8. دانیال می‌گوید:

    آقا چه جالب، اگه بدونید چه ذوقی کردم وقتی نظرتونو راجع به حضور دوستان در استادیوم خوندم. آخه من هم دقیقا هم عقیده شمام. به معنای واقعی سالاری حاج حسین.

  9. ف. طباطبائی می‌گوید:

    هر وقت مطلبتون برای روزنامه جوان رو می خونم، دوست دارم بگم خیلی عالیه که همیشه حواستون به همه مسائل هست.
    آدم وقتی حس میکنه نویسنده مطلب در جریان اتفاقات دور و برش هست احساس خوبی از خوندن مطلب بهش دست میده.
    یکی از دلایل دلنشین بودن مطالبتون سلیقه ایه که در نوشتن به خرج می دید.

    هر دو نکته ای که اشاره کردید عالی بود.
    خصوصا راجع به ازدواج نوه ملکه انگلیس. این انگلیسی ها هم خیلی خنگن ها! هر روز میان تو خیابون به خاطر گرونی و فقر و بدبختی کلی اعتراض میکنن. اونوقت مثل دیوونه ها رفتن ایستادن این مهمونی مجلل و اشرافی رو نگاه کردن و براشون سوت و کف هم زدن. جالب اینجاست که خاندان سلطنتی اصلا این جماعت تماشاچی رو آدم هم حساب نمیکنن.

  10. قاصدک منتظر می‌گوید:

    (اینکه تو برداری و شان خودت را وکرامت خدادادی ات را قربانی عیش و نوش مجلل خاندان سلطنتی کنی,واین را جزئ تکالیف خود محسوب کنی,واز ادای ان لذت هم ببری,بردگی مدرن است.غربی ها عمدتا اسیر ازادی نداشته خودشان هستند.
    اگر ما مراسم سیزده بدر را در حیاط مسجد محل مان برگزار نمی کنیم,جای دفاع از مردم بحرین هم در بازی نماینده ایران با نماینده عربستان نیست.)

  11. هوشنگ می‌گوید:

    حرف کاملا درستی است و بهره برداری دشمن دارای رسانه های متعدد و فیفای دربست در اختیار آنها از ما بیشتر خواهد بود.
    بهترین کار بازی بدور از احساس و منطقی است . باید جواب دشمن ملت مظلوم بحرین را با بازی قدرتمندانه بدهیم و تیم حریف را خفیف و خوار شده روانه شبه جزیره کنیم بدون اینکه بهانه دست ظالم داده باشیم .
    با ابن وجود فکر میکم یکی از مناسبترین شعارها در هنگام گل خوردن حریف ندای باشکوه الله اکبر باشد که هم همراهی با ملت مظلوم بحرین است و هم هزارتای معنی دیگر میتواند برای حریف داشته باشد بدون اینکه مورد اتهام هم واقع شویم .

  12. چشم انتظار می‌گوید:

    چقدرتحقیرآمیزاست این حضورسلطنتی ، دیکتاتوری . آرزویم این است : زیلوی بیت رهبری باشم ولی لحظه ای میهمان آن بردگی مدرن نه .

    وامااستادیوم :
    کاری است که درحال انجام شدن است وباوجوداینکه من هم صددرصدباشماهم عقیده ام ولی ازآنجاکه شمانقش بسزایی درافکارعمومی داری ای کاش این متن رازودترمی نگاشتی داداش حسین عزیز ، دوست داشتنی و…

  13. خادم آقا می‌گوید:

    بردگی مدرن را خیلی خیلی خوب آمدید
    واقعالذت بردم…

  14. خادم آقا می‌گوید:

    راستی برادر،اسم کوچه ما حاج اکبراست، امکان ندارد ازکنارتابلو کوچه مان رد شوم ویاد شهید بزرگوار “اکبرقدیانی” نیفتم.گاهی شیطنتم گل می کندودوست دارم کاملش کنم:شهیداکبر قدیانی!دوست دارم کوچه مان نام یک شهید باشد،بعدباخودم می گویم شهرداری قدم بر تخم چشمان کوچه ما گذاشت وبعدمدت ها تابلوی جدید وقشنگی نصب کرده!گناه دارند!
    امادلیل دیگرومهمترآن است که سر کوچه مایک میوه فروشی سیار جا خوش کرده ،همه رامی پاید! آمارهمه اهل محل هم دارد!۴تا وانت کنارهم گذاشته،شب تاصبح کشیک می دهد!
    منفعتی هم که دارد این است که هیچ غریبه ای جرأت نمی کند درحضور چشمان تیزترازعقاب ایشان وارد کوچه ماشود!

  15. علیرضا ح می‌گوید:

    سلام
    من می خواستم استادیوم برم ولی با توضیحات شما منصرف شدم اما ای کاش زودتر به فکر می افتادید چون تا الان ۱۰ ایمل دعوت به استادیوم دریافت کردم
    من وظیفه خود می دانم که از شما تشکر کنم که نگذاشتید مثل بعضی ها در زمین دشمن بازی کنم و گل به خودی بزنم.
    یاحق

  16. سوسن رام می‌گوید:

    خیلی وقتها از نوشته هاتون خوشم نمیاد چون به نظرم خیلی تند روی میکنید ولی بالاخره یه نوشته پیدا کردم هزار در هزار باهاتون موافقم در مورد جشن عروسی سلطنتی. آدم از اینکه میشه اینهمه آدم رو اینحوری سر کار بذاری و ملت هم نفهمند که سرکارند و کلی ذوق کنند بابت این بازی مسخره شاخ در میاره. یه نکته حالبش هم برام این بود که از ایران هم دعوت کرده بودند که خب رد شده بود. خوشمان آمد.

  17. ... می‌گوید:

    “ارگان انگلیس”؟

  18. محسن می‌گوید:

    سلام. احسنت… وقتی توی استادیوم اون ماجراها داشت اتفاق میفتاد منم به این نتیجه رسیدم که این زمین بازی ما نیست. اما دیگه دیر شده بود…

  19. فاطمه می‌گوید:

    خیلی خوب نوشتین دست مریزاد
    کاملا موافقم که :(بشر غربی به عبارتی حتی از مسلمین مظلوم ساکن در منطقه خاور میانه قابل ترحم تر است. اینکه تو برداری و شان خودت را و کرامت خدادادی ات را قربانی عیش و نوش مجلل خاندان سلطنتی کنی، و این را جزء تکالیف خود محسوب کنی و از ادای آن لذت هم ببری، بردگی مدرن است. غربی ها عمدتا اسیر آزادی نداشته خودشان هستند. یعنی آزادند که از تماشای بوسه سلطنتی بر بالکن کاخ باکینگهام یا هر قبرستان دیگری، لذت ببرند؛ )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.